هوش معنوی
در طول سالیان و از ابتدای حیات بشر انسان همیشه با تحقیق سر و کار داشته است. آنچه در اینجا اهمیت دارد، آنکه تحقیقی می تواند راهگشا باشد که بر اساس اصول و موازین علمی صورت پذیرد.
خدا به انسان نیروی فکر و تعقل داد که ابتدا خود را بشناسد تا بعد از آن در احوال هستی تدبّر و تفکر کند. زیرا حاصل چنین تفکری، انسان ساز است و راه عبودیت و بندگی را به بهترین شکل می نمایاند. آنچه در آیات و روایات در باب شرافت تفکر به چشم می خورد، تفکری است که از ظلمت به نور رهنمون کند. تفکری که انسان را از حالت ایستایی بازستاند و به حرکت و پویایی درآورد. تفکر در خلقت آسمان و زمین و نظم دقیق در آفرینش، انسان را به عظمت خداوند و جایگاه خود در عالم هستی آشنا می کند. معرفت و شناخت، به تمام کارها و اعمال انسان، معنی و جهت می دهد.
عباداتی که بدون تفکر باشد، ارزش چندانی ندارد و انسان را آنگونه که شایسته است به کمال نمی رساند.
پروردگار عالم به همه ما انسان ها پنج قوه اساسی عطا فرموده است و هیچ کس از این پنج چیز خارج نیست. اولین موجودی هرکس عقل اوست و موجودی دوم او فکر اوست و موجودی سوم قلب او و موجودی چهارم و پنجم به ترتیب حواس و اعضاء و جوارح اوست. و انسان مرکب از این پنج چیز است: عقل، فكر، قلب، حواس و اعضاء و جوارح.
زکیه سادات مسعودی